English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6640 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
master data U شاه داده
master data U شاه دادهها
master data U دادههای اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
Other Matches
master U استاد شطرنج
master U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master U سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U مدل اصلی
master U کاپیتان کشتی
master U جامع
master U قطعه کار اصلی
master U مخدوم
master U نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
the master U در
to be a master of U دارا بودن
to be a master of U در اختیار خودداشتن
master U چیره دست شدن
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master U نقاشی هر یک از این هنرمندان
master's U فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master of U سرپرست گروه شکار روباه
master off U استاد شمشیربازی
master U ماهر شدن
master U ارباب صاحب
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
the master U خداوند
master U چیره دست
master U پیر
master U مدیر مرشد
master U رئیس
master U کارفرما
master U ارباب استاد
master U دانشور
master U صاحب
master U ماهرشدن
master U خوب یادگرفتن
master U استادشدن
master U کسب مهارت کردن
master U ماهر شدن در چیزی
master U تسلط یافتن
master U اصلی
master U رام کردن
master U تسلط یافتن بر
scout master U در پیشاهنگی :سر رسد
master rod U شاتون اصلی
sailing master U افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
chess master U استاد شطرنج
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
master station U ایستگاه اصلی
master race U نژاد برتر
master slice U شاه قاچ
ring master U رئیس سیرک
master station U شاه ایستگاه
master document U مدرک اصلی
master file U شاه پرونده
master routine U شاه روال
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
ship's master U کاپیتان کشتی تجاری
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master U رئیس بارانداز
master console U پیشخوان اصلی
master service U انشعاب اصلی
master slave U ارباب و برده
singing master U اموزگار سرایش
master sergeant U سرگروهبان
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
candidate master U نامزد استادی شطرنج
ship's master U افسرارشد کشتی
cargo master U هواپیمای کارگوماستر
cargo master U نوعی هواپیمای باری
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
master station U پست اصلی مخابرات
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
mint master U رئیس ضرابخانه
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master stroke U شاهکار
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master workman U سر کارگر
master workman U استاد کار
master program U شاه برنامه
master's certificate U گواهینامه فرماندهی
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master physician U سر پزشک
master stroke U هنر نمایی
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master mariner U ناخدای کشتی بازرگانی
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master menu U برنامه غذایی اصلی یکان
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
master mind U فکر بزرگ
pilot master U سر راهنما
master mind U عقل کل
master mode U وضعیت اصلی
master mode U حالت راهبر
master stroke U استادی
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master of the time U صاحب الزمان
master tape U شاه نوار
dock master U راهنمای حوض
master key U کلید چندین قفل
master key U قاعده کلی شاه کلید
master keys U کلید چندین قفل
master keys U قاعده کلی شاه کلید
master workman U سرکارگر
head master U رئیس
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement U توافق اولیه
head master U مدیر مدرسه
head master U مدیر اموزشگاه
international master U استاد بین المللی شطرنج
iron master U اهن ساز
iron master U رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
drill master U مشق دهنده
drop master U مدیر پرش
drop master U سرپرست پرش
french master U اموزگار
french master U فرانسه
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master U رئیس بندر
harbor master U مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
harbor master U راهنمای بندر
harbour master U رئیس بندر
harbour master U متصدی بندر
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
master of ceremonies U رئیس تشریفات
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
language master U اموزگار زبان
wagon master U مسئول واگن
truck master U مامور یا سرپرست چندکامیون
past master U استاد پیشین
past master U استاد قدیمی
master switch U کلید اصلی
master switches U کلید اصلی
station master U رئیس ایستگاه
master builder U معمارباشی
master carpenter U سردرودگر
master carpenter U سرنجار
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
master clock U شاه زمان سنج
master clock U زمان سنج اصلی
wagon master U رئیس قطار
whore master U جنده باز
language master U زبان اموز
master plan U نقشه کلیات
master plan U نقشه مجموعه
master plans U نقشه کلیات
master plans U نقشه مجموعه
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master builder U بنای مقاطعه کار
question-master U فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
Master of Science U فوقلیسانسMSc-
master builder U معمار
master cord U ریسماناصلی
master boot record U رکورد راه اندازی اصلی
master control program U برنامه کنترل اصلی
master file maintenance U فرایند بروز دراوردن
master file maintenance U تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
Jack of all trades and master of none.. <proverb> U همه کاره هیچ کاره است .
He is a jack of all trades, but master of none. <idiom> U او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
master gate valve U مدخلدریچهاصلی
Jack of all trades , master of none . U همه کاره وهیچ کاره
senior master sergeant U سرگروهبان
master control program U شاه برنامه کنترل
master slave system U سیستم ارباب و برده
master slave system U سیستم راهبر پیرو
master slave manipulator U بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
master slave manipulator U یک شانه
previous master of a liberated slave U معتق
master chief petty officer U ناو استواریکم
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
master chief petty officer U استوار یکم
Chief of protocol. Master of ceremonies. U رئیس تشریفات
data U مختصات
data U سوابق عناصر داده ها
data name U نام داده
data U داده
data U مفروضات
t data U دادههای ازمون
known data U عناصر معلوم
data U دادههای اماری
data U اطلاعات
known data U عناصر تیرمعلوم
data U سوابق دانسته ها
data U داده ها
data value U مقدار داده
data U ارقام
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
Recent search history Forum search
1آنتن مرکزی
1کارشناس ارشدبرنامه ریزی آموزشی
1Secure data aggregation in wireless sensor networks
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com